تحليل روان شناختى شخصيت شهيد ابوترابى |
تحليل شخصيتى بزرگ چون ابوترابى ظرافتهايى را می طلبد تا بتوان به برخى از زواياى وجودى او پى برد. نگاه به گذشته ى او، بررسى ابعاد شخصيتى ابوترابى، توجه به اعمال، رفتار، اهداف، افقها و چشماندازها، دغدغه ها و ابعاد معنوى، الهى و عرفانى وى، تعامل اجتماعى، بهداشت روانى و آثارى كه او بر ديگران گذاشته، نگرشهاى مثبت گرايانه، زندگى فردى و اجتماعى او و ساير زواياى شخصيت ابوترابى مباحثى است كه مىتوان گذرا به آنها پرداخت. |
![]() در يك نگاه عميق به سرگذشت زندگى ابرمردى تاريخى همچون ابوترابى درمىيابيم كه او در چه بسترهاى معنوى چشم به جهان گشوده است. خانوادهى او چگونه انسانهايى بودهاند. پدر و مادر او در زندگىاش چه نقشهايى داشتهاند. پدرى عرفانى و فيلسوفى در شكلگيرى شخصيت معنوى او نقش كليدى را داشته است و در پرورش ابوترابى اهتمامى جدّى را معمول داشته است. مادر شهيد كه از شيرهى جانش او را پرورش داده الگوهاى الهى و معنوى را در نظرش جلوهگر مىنمايد. ابوترابى كه از طرف پدر و مادر و خاندانشان مملو از معارف دينى و عمل بر سنت و سيرهى معصومين: است، وجودش سرشار از عشق به اهل بيت مىشود. جد مادرى ابوترابى (علوى قزوينى) كه صاحب كرامات زيادى بوده نقش تعيين كنندهاى در رشد معنوى وى داشته است كه در خاطرات معنوى از آن ياد مىشود. ابوترابى از ابتداى كودكى تا آخرين لحظات عمرش در ارتقاى روح معنوى خويش با جديّت تلاش مىكرد و اين الگو او را شاخص نموده بود. ويژگىهاى شخصيتى او با توجه به عوامل{P . ر. ك؛ مهر نگاه اولياء از زبان ابوترابى (خاطرات معنوى 1)، به كوشش عبدالمجيد رحمانيان، انتشارات اميد آزادگان، چ 1، 1379. P} تكامل دهندهى شخصيت كه عبارتند از: 1. وراثت 2. محيط طبيعى و جغرافيايى 3. محيط اجتماعى 4. عوامل فرهنگى و تاريخى كه در او اثرگذار بوده است. {P . شاملو، سعيد، روانشناسى شخصيت، انتشارات رشد، چ 4، 1372. P} عوامل ذكر شده و تلاش و جديت آدمى براى وصول به مراحل عالى ديندارى و بهداشت روانى خود مىتواند انگيزه، اهداف، نگرش و غايتنگرى را جلوهگر نمايد. ابوترابى با توجه به شرايط و ويژگىهاى خاص خانوادگى، محيطهايى كه در آن زندگى كرده و تربيت الهى و قرآنى او همه و همه در شكلدهى شخصيت ابوترابى نقش داشته است. او در نوجوانى كه "هويتيابى" فرد شكل مىگيرد توانست بين خود، جامعه و طبيعت كه از مظاهر بهداشت{P Identity . P} روانى است سازگارى ايجاد نمايد. با توجه به نگرش و ديدگاه انسانگرايى، ابوترابى معيارهاى انسانى را با گرايش به سالم بودن مورد توجه قرار مىداد. بنا به ديدگاه روانشناسى شناختى "كِلى" انسان اهل تفكر، انديشه و تعقل است. در تئورى شخصيت "كلى" انسان آيندهنگر{P G . Kelly . P} است و اين در حالى است كه برخى دانشمندان مانند فرويد انسان را اسير گذشته مىدانند. ولى آن چه مسلم است انسان از گذشته عبرت مىگيرد، در حال زندگى مىكند و براى آينده برنامهريزى مىنمايد. با اين مقدمه به برخى الگوى شخصيتى از جوانب فردى، اجتماعى، معنوى، سياسى، اخلاقى و ... مورد عنايت قرار گرفت، عبارتند از: 1. پاكباش و خدمتگزار؛ يكى از شعارهاى اصلى سيد آزادگان مرحوم ابوترابى اين شعار بود. او از عمق وجودش اعتقاد داشت بايد به مردم خدمت كنيم. كراراً مىفرمودند: بايد افتخار كنيم كه مردم ما را لايق ديدند تا به كارهايشان رسيدگى كنيم و براى خدمت به مردم بايد با تمام وجودمان عمل كنيم كه اين همان اوج بهداشت روان است. عبادت جز خدمت به خلق نيست و اين همان شكلگيرى شخصيت قوى و معنوى شهيد است كه ذكر كرديم. او معقتد بود پاكى و سلامت نفس مىتواند انسان را به حق نزديك نمايد و خطاب روز قيامت به نفس زكيه و پاك به نفس مطمئنه اشاره شده است. يا ايتها النفس المطمئنه ارجعى... . ابوترابى مردم دار به{P . قرآن كريم، سورهى والفجر، آيهى 30 - 28. P} معناى واقعى خود بود. اصول بهداشت روانى در شخصيت شهيد با اين اشعار همخوانى كامل دارد. سازگارى فرد با خود، ديگران و جامعه، طبيعت، انعطاف منطقى، تعامل، همدلى و ... در رفتار او نشان داده مىشد. ابوترابى در كمپهاى اسراى ايرانى در عراق حتى به عراقىها هم خدمت مىكند تا جايى كه افسران عراقى هم وقتى مشكلى برايشان پيش مىآيد پيش ابوترابى مىآمدند تا مشكل آنها حل شود. 2. جهاد؛ يكى ديگر از ويژگىها و خصوصيات سرور آزادگان اين بود كه از نوجوانى تا آخرين لحظات عمرش دست از جهاد برنداشتند. صفاتى چون شجاعت و نترس بودن، مقاومت و استحكام، تحمل شدايد و سختىها و بسيارى از صفات ديگر در جهاد جاى دارد و ابوترابى قبل از اينكه به جهاد بيرونى بپردازد به جهاد با نفس پرداخت. ابوترابى قبل از انقلاب اسلامى فردى مبارز و شجاع بود، در آغاز دفاع مقدس با چمران به نبرد قهرمانانه مىپردازد و در اسارت چون شير مىغريد و مقاومت مىكرد و دشمن علىرغم همه فشارهايى كه مىآورد، سر تسليم فرود مىآورد. 3. رفتار و تعامل اجتماعى؛ ابوترابى در رفتار خود با خود، با ديگران (حتى با دشمنان) و رابطه رفتارش در محضر الهى نوع خاصى بوده است. به طور مثال انواع رفتار در زمان اسارت مانند: رفتار عراقىها با ايرانىها، ايرانىها با ايرانىها و ايرانىها با عراقىها (در كتاب روانشناسى اسارت، اثر نويسندهى مقاله به تفصيل آمده است) مورد عنايت قرار گرفته است. شهيد در{P . ر. ك؛ روانشناسى اسارت، ابوالقاسم عيسى مراد، انتشارات نورالثقلين، چ 1، 1385. P} رفتار تعاملى خود با اسيران آن قدر شديد بود كه نبود او در سالهاى اسارت كاملاً لمس مىشد. او آن چنان با اسيران و حتى عراقىها رفتار تعاملى خوبى داشت كه افسران، درجهدارها و سربازان عراقى گويى كه با برادرشان كه دلسوزشان است سخن مىگويند. ابوترابى سرتاسر گوش بود و به درددلهاى اسيران و مردم توجه مىكرد و اين چيزى نبود كه فقط در اسارت بلكه قبل از اسارت و پس از آزادى، در مجلس شوراى اسلامى و زمانى كه در سفرهاى خود به صورت پياده به سمت مشهد الرضا با پاى پياده حركت مىكرد، مشهود بود. هر كس با او سخن مىگفت گويى با تنها دوست صميمىاش رفتار مىكند. چرا كه با{P . ابوترابى در طى 10 سال پس از آزادى 10 بار پياده به مشهد رفت. P} تمام وجودش براى رضاى خدا عمل مىكرد. آقاى ابوترابى همان كسى بود كه همه به او پناه مىبردند. وقتى افراد به ايشان مراجعه مىكردند با نرمى و ملايمت و دلنشينى برخورد و رفتار مىكردند (آيةا... خامنهاى، رهبر معظم انقلاب). 4. بهداشت روانى؛ ابوترابى براساس اصول بهداشت روانى كه در قرآن، احاديث و روايات و سنت و سيرهى معصومين: آمده است به سلامت نفس رسيد. اصولى مانند اصل توحيد،{P . ر.ك، بهداشت روانى در اسلام، حسينى، سيدابوالقاسم، آستان قدس رضوى، چ 4، 1381. P} مسئوليتپذيرى و مسئول بودن انسان، لزوم سالم بودن، ايمان، عدل، روابط اجتماعى، امر به معروف و نهى از منكر، امامت، آگاهى، نظارت الهى، آزادى و ... همه تأكيد مؤكدات اسلام است كه ابوترابى با ديندارى واقعى بهداشت روانى خود را تضمين كرد و داراى آرامش درونى قوى بود كه در چهرهى ايشان نمايان مىشد. ابوترابى آن قدر آرام و مطمئن بود كه گويى از عمق اقيانوس برآمده است. آن چنان ساكت همچون آسماان در شبهاى پرستاره در دل شب زندهداران غوغا مىكرد در عين حال رزمندهاى قهرمان (شهيد چمران، در توصيف شهيد ابوترابى). 5. عبادات، تضرع، دعا و مناجات؛ امروزه در دنيا انسانها جاى معنويت را خالى مىبينند و نقش معنا و معنويت و دين در زندگى بشر نقش اساسى دارد. همايش نقش دين در بهداشت روان{P . اخيراً همايشى كه توسط سازمان نظام روانشناسى ايران و دانشگاه علوم پزشكى برگزار و به طور بينالمللى مقالههاى علمى ارايه گرديد. P} كه نقش عبادات، دعا، مناجات در سلامت روان آدمى از اقصى نقاط جهان به آن پرداختند. معنويت، دعا، مناجات و عبادات بيشترين بهداشت روانى را در فرد ايجاد مىنمايد و باعث مىشود ميزان آسيبپذيرى فرد كاهش يابد و مقبوليت اجتماعى و مورد اعتماد و وثوق بودن فرد مورد توجه ويژه قرار گيرد. ابوترابى تضرعها و مناجات عميق عرفانى او چه قبل از اسارت، چه در اسارت و چه پس از آزادى مصاديق بسيار زيادى داشت. گريههاى طولانى او همه را به ياد خدا مىانداخت. ذكر مىشود وقتى ابوترابى سر به سجده مىگذارد و گريه مىكند آن قدر اشك مىريزد كه زمين را خيس مىكند و اين عين سلامت روان اوست. ابوترابى مصداق واقعى كلام حضرت على 7 بود كه فرمود: المؤمن حزنه فى قلبه و بشرهُ فى وجهه. انسان مؤمن غمش در دلش و خوشرويى و شادابى را در اجتماع عملى مىكرد. انسانهاى بزرگ مانند اقيانوس هستند كه با بزرگترين حوادث آرامش دارند. مثلاً ابوترابى با همهى تهديداتى كه در اسارت به او مىشد تا جايى كه ميخ بر سرش مىكوبند و بارها شكنجههاى دردناك بعثىها را تحمل مىكند ولى خم به ابرو نمىآورد چون روح بلند او حوادث را كوچك مىكرد. اما روحهاى كوچك با كوچكترين حوادث مانند بركهاى كه سنگى در آن پرتاب شود تا مدتها موج مىگيرند و آرامش ندارند. ابوترابى از امام(ره) ياد گرفته بود تا با ارواح معصوم قرابت داشته باشد و كمال يابد. 6. تواضع و فروتنى؛ مردان بزرگ چون عظمت يابند تواضع كنند. ابعاد تواضع متفاوت است فخرفروشى گاهى به مقام و پست و مال و منال است، گاه به دين و ديانت و تقوى و ورع است، گاه به تحصيلات و مدارك علمى و تأليفات و نوشتن است و يا هر چيز ديگر كه انسان را تهى مىكند. ابوترابى با اينكه قبل از اسارت داراى تحصيلات علمى و حوزوى بوده و داراى موقعيتهاى اجتماعى مناسب «نمايندهى حضرت امام(ره)»، و پس از آزادى بالاترين رأى را در مجلس شوراى اسلامى مىآورد و نماينده مقام معظم رهبرى است اما اصالت دينى و زمينى بودنش را فراموش نمىكند و اين است كه ابوترابى را آسمانىاش مىكند. 7. تحصيل علوم اسلامى و آشنايى به معارف دينى؛ ابوترابى ديپلم رياضى مىگيرد، در حوزه درس مىخواند، دانشجوى دانشگاه الازهر مصر مىشود و درس مىخواند و درس مىدهد. اما فرق درس خواندن ابوترابى با بسيارى از درس خواندهها اين است كه او از اين حديث معصوم الهام گرفته است. "اول العلم معرفة الجبار و آخر العلم تفويض الامر اليه. ابوترابى در اسارت هرچه مىگويد چون كلام دل است بر دل مىنشيند و همان مىشود آموزشهاى دينى. به قول شاعر: رسد آدمى به جايى كه به جز خدا نبيند بنگر تا چه حد است نشان آدميت 8. ايثار و جوانمردى؛ وقتى سخن از ايثار مىشود ابوترابى داوطلب است. نقل مىكنند وقتى ابوترابى قبل از انقلاب توسط ساواك دستگير و زندانى مىشود در زندان جوانمردانه در مقابل دشمن مىايستد. و با مؤدبانهترين برخوردها حتى به استقبال حوادث مىرفت (نقل شده در يادواره ابوترابى در دانشگاه تهران). وقتى در اسارت جانبازى مورد شكنجهى وحشيانه عراقىها قرار مىگرفت ابوترابى خود را سپر بلاى جانباز مىكند تا شلاقها بر بدن جانباز اصابت نكند. در ميدانهاى مختلف او به استقبال مىرود چرا كه زندگى براى او معنا پيدا كرده و رنج بار اخروى يافته است. ابوترابى خريدار درد است. {P . براساس معنا درمانى ويكتور فرانكل معنا دهى به زندگى و درد و تحمل رنج و سختى انسانها را به اصل خود نزديك مىكند. P} عاشقى يعنى خريدار بلا يعنى اين كه البلا للولا {P . سائل، (عيسى مراد)، مثنوى عشق، 80. P} 9. الگوى عرفان عملى به جاى عرفان نظرى؛ ابوترابى قبل از آنكه به عرفان نظرى بپردازد در عمل عارفانه به قصد قربة الى ا... عمل مىكرد. او هر چند از عرفان نظرى بهره گرفته بود ولى در آن ماندگار نگشت چون سير و سلوك واقعى در عرفان عملى است. او وقتى از كسوت طلبگى به رزم مىپردازد و جهاد نفس را با جهاد در جبهه و اسارت و زندان توأم مىكند و وقتى دردى را از دوش اسيرى برمىدارد و يا غمى را از وجود مراجعه كنندهاى مىزدايد معنايش اين است كه اين همان عرفان عملى است. عرفان كه از بلنداى افق گفتن نيست بلكه در زمين با فرشيان به حشر و نشر پرداختن و وجودش را بر عرش پيوند دادن است. عرفان ابوترابى از نوع مردم دارى به معناى واقعى بود. نوع عرفان ابوترابى با رزم و جهاد و تحمل شكنجه و زندان رفتن بود. امام صادق 7 در تعريف ايمان مىفرمايد: "ايمان گواهى دادن به يكتايى خدا، اقرار به آنچه{P . اصول كافى 38/2 به نقل از جهاد با نفس، ابوترابى، سيدعباس، انتشارات ارون، 1378. P} نزد خداست و تصديق قلبى و عمل به اركان است و در نهايت مىفرمايد: ايمان جز به عمل ميسور نيست. دين باورى و دين دارى واقعى در عمل انسان نشان داده مىشود. سكوتهاى معنى دار ابوترابى گاه از هزار سخن گفتن برترى داشت؛ چرا كه او عاقلانه سخن را به وقت سخن مىگفت و سكوت را به وقتش. اين است كه ابوترابى مثال زدنى مىشود و عرفا از او به غبطه ياد مىكنند. 10. ابوترابى و خانواده؛ انسانهاى بزرگ با همه دغدغههاى اجتماعى، سياسى، مبارزاتى و ... به خانواده نيز توجه مىكنند و در ارتباط با خانواده چنان محبوبيت و مقبوليتى دارند كه فقدانش را احساس مىكنند. در اين وادى ابوترابى انسان موفقى بود چرا كه هم در ازدواج با همسرى كه چون او مىانديشيده و از خانوادهى اهل عرفان و عمل بوده، زندگى مشترك را شروع مىكند و علىرغم اوقاتى كه ابوترابى در زندان شاه، مبارزات تشكيلاتى بر عليه رژيم شاه، مبارزات ضد اسرائيلى در لبنان و مدت زمان حضور در دفاع مقدس و سالهاى طولانى در اسارت و پس از آزادى كاروان رهپويان و نمايندگى مجلس و ساير مسئوليتهاى اجتماعى، اما كانون خانوادهاش گرم و فرزندان او مثال زدنى و ارتباطات تعاملى آنها جالب توجه بوده است. زندگى سراسر اخلاقى و عرفانى ابوترابى با دغدغههاى دينى از ابوترابى خيرات و بركاتى ايجاد نموده كه روح اميد را در خانواده متجلى كرده است. ابوترابى پس از پايان جنگ و اسارت مىگويد: من 13 پاداش اسارتم - اگر پاداشى هست - به همسرم كه رنج و درد را تحمل كرد، تقديم مىكنم. {P . منشور پاكى و خدمتگزارى (مجموعهى سخنان ابوترابى) به كوشش عبدالمجيد رحمانيان، انتشارات اميد آزادگان، چ 1، 1383. P} 11. ورزش و آمادگى جسمانى؛ ابوترابى علىرغم همهى درگيرىهاى كارى، اجتماعى و شغلى، ورزش مىكرد. كسانى كه او را در پيادهروى مىديدند مىدانند او چگونه هم به امور مردم مىپرداخت و هم به سرعت از كاروان رهپويان حرم تا حرم عقب نمىافتاد. كوهپيمايى او داستانى عجيب دارد كه او چگونه خود را بر بالاى قله مىرساند. ورزشهاى باستانى را به خوبى انجام مىداد و بينندگان را به تعجب وا مىداشت. او به ورزش جسم و آمادگى رزمى و جسمانى مىپرداخت تا در كنار آمادگى و تقويت روح و روان و اخلاق و عرفان بتواند سلامت بيشتر را حس نمايد. او ديگران را هم به ورزش و تقويت جسم و روح و روان توصيه مىكرد. 12. مديريت دينى با نفوذ در قلوب؛ بهترين نوع مديريت از ديدگاه اسلام حاكميت بر قلوب است. مديريتى كه با علم و حلم همراه است. حضرت على 7 مىفرمايد: الحلم عشيرة، حلم و بردبارى قبيله آدمى محسوب مىشود. {P . نهجالبلاغه، ج 6، ص 1372. P} ابوترابى با تأكيد بر سنت و سيرهى معصومين: با مديريت دينى و الهى به مديريت مىپرداخت و چون با تمام وجودش با انسانها برخورد و رفتار انسانى داشت، خداوند مهرش را به دل انسانها مىافكند و همه شيفتهى او مىشدند. آثار روانى مثبت در چهرهى ابوترابى نمايان بود و چون خيرخواه مردم بود، بر دلها ره مىگشود. ابوترابى چون با اخلاص، صداقت، سلامت نفس، عاشقانه و دين دارانه براى مردم كار مىكرد و با فنون مديريتى به معناى واقعى آن آشنا بود در مديريتش موفق بود. مگر نه اين است كه مديريت پاسخگويى به انسانهايى كه نيازمند اويند و اصلاح امور انسانها و جامعه براساس چارچوب الهى است. ابوترابى چنين بود آنچه را كه براى خود مىپسنديد براى ديگران همان مىپسنديد و گاه بيشتر و بهتر. مصاديق اخلاق محورى رفتارهاى ابوترابى در سلسله كتابهاى خاطرات معنوى (گفتهها و ناگفتههاى ابوترابى) منشور پاكى و خدمتگزارى و توصيفهاى شعرا و نويسندگان در اوصاف شهيد خود بيانگر شخصيت ابوترابى بزرگ است. خلاصه اينكه ابوترابى داراى خصايص و ويژگى بسيار زيادى بوده كه از منظر روان شناختى مىتواند فوقالعاده اثرگذار باشد. در اين مختصر نتوانستيم به حق شأن و شخصيت ابوترابى پرداخته شود. كافى است سخنان و بيانات بزرگان دينى، اجتماعى و ... در مورد شخصيت ايشان خود دورنمايى از افقهاى وجودى اين مرد بزرگ را عيان مىكند، توجه كنيم. ابوترابى عارفى گمنام بود كه بىآنكه شعار عرفانى دهد يك عارف شيداى به تمام معنا بود.{P . نامى كه شهيد چمران در شأن شهيد ابوترابى به كار برد. P} عطش انسانهاى بسيار كه بر ابوترابى مىبالند و برايش مىنويسند و سرايند، از او به عنوان الگوى مثال زدنى ياد مىكنند و هزاران توصيف ديگر، بيانگر آن است كه ابوترابى بسيار بزرگ بوده و شناساندن او به عنوان يك الگوى عرفان عملى براى جوامع بشرى بسيار مورد نياز است. در اين مختصر به همين اندازه از صفات و برجستگىهاى ديگر شخصيت اين انسان پرعظمت بسنده مىكنيم و خطاب به او مىگوييم: اى مقامت جنت المأوى دوست در جوار رحمت اعلاى دوست اى جوارا... تو را خُلد برين واصِل نور كمال برترين مادرت زهرا(س) تو را نزدش كشيد در جواب عشق تو روحت خريد خوش تو را باشد خريدارت خداست جايگاهت در جوار انبياست آزاده، ابوالقاسم عيسىمراد |
1392/4/8 |