آزادگان و دردهاى خاموش |
نگرش همدلانه و مثبت، مبنى بر اينكه آزادگان يادگاران شهيدانند و از ميان جمع ايثارگران بيشترين بار درد بر روى دوش اينان سنگينى میكند. |
![]() دو نگرش در مورد آزادگان وجود دارد. الف) نگرش همدلانه و مثبت، مبنى بر اينكه آزادگان يادگاران شهيدانند و از ميان جمع ايثارگران بيشترين بار درد بر روى دوش اينان سنگينى میكند. بنابراين بايد دردهايشان را تشخيص داد، كمك كرد و از آلام آنها كاست، هر چند در اين نوشته از دردهايى كه از رهگذر حقوقى، اجتماعى، شغلى و ... در مورد ايثارگران من جمله آزادگان وجود دارد صرف نظر شده است. ب) نگرش منفى؛ ناديده گرفتن دردهاى نامرئى و آسيبها و مشكلاتى كه اين قشر را مىآزارد. چه تفكرى وجود دارد كه دنيايى از دردهاى اين قشر را نمىتواند ببيند و يا نمىخواهد ببيند؟ آزادگان علاوه بر جراحت و معلوليت آشكار از جبهههاى نبرد و بعضاً جراحات اسارت، آلام بسيارى را با خود حمل مىكنند كه برخى از آنها جسمانى، بعضى روانى و برخى ديگر روان - تنى است. آيا مىتوان اسيرى را يافت كه ناراحتىهاى گوارشى و معده اذيتش نكند؟ آيا واقعاً نمىدانيم ناراحتىهاى استخوان و مفاصل با تحمل بسيارى از شكنجههاى اسارت آزادگان را مىآزارد؟ چرا بعضىها نمىخواهند باور كنند كه اسيران با تحمل ضربات شلاق و مشت و لگد بر سر و صورت آنها از ناراحتىهاى متعاقب آن رنج مىبرند؟ آيا مىدانيم ناراحتى مربوط به تنفس و ريه چگونه اين قشر را نگران مىكند؟ آيا مشكلات اعصاب از نگرانىها و عوارض اسارت نيست؟ آيا بسيارى از ناراحتىهاى مربوط به جوارح، اندام و روان كه آزادگان بدان مبتلا هستند و نيز ناراحتىهايى كه هنوز نامعلوم است و يا در آينده بروز خواهند كرد و همه به نحوى آزادگان را مورد تهديد قرار مىدهد را شناسايى كردهايم؟ آيا اينكه دردهاى پنهان آزادگان ديده نمىشود ناشى از اين تفكر نيست كه زخم و درد آشكار را مىبينيم و نامرئىها را نمىبينيم؟ و به دردهاى پنهان توجهى نداريم. هر چند تيپ شخصيتى و ميزان مقاومت و تحمّلپذيرى آزادگان در ميزان ابتلاى آنان به انواع ناراحتىها، اختلالات روانى، روان - تنى (Psychosomatic) و غيره مؤثر است ولى هرگز نمىتوانيم ناراحتىهاى خلقى، PTSD (اختلالات مربوط به ضربه پس از حادثه) و استرسهاى آن و ساير مشكلات مربوط به حافظه، دهان و دندان، شنوايى، بينايى و ... را به درستى درك كنيم. چرا به اين باور نرسيدهايم كه بسيارى از ناراحتىهاى جسمانى به دنبال ناراحتىهاى روانى بر فرد عارض مىشود و نيز بر اين امر واقف نيستيم كه فضاى اسارت و حوادث آن بر ميزان ابتلاى به انواع ناراحتىها و تقويت آن بىتأثير نيستند. بىشك اسارت آثار روانى، جسمانى و روان - تنى زيادى را بر اسير ايجاد مىنمايد (نويسنده مقاله كتابى تحت عنوان آثار روانى اسارت و راههاى مقابله نوشته است كه برخى از آثار در آن ذكر شده است). ممكن است برخى از ناراحتىها، اختلالات و بيمارىهاى آزادگان هنوز هم مورد توجه قرار نگرفته و يا به آن نرسيده باشند، اما نكته قابل توجه اين است كه موضوع آزادگان به عنوان بهترين سوژه جهت پژوهشهاى علمى مىتواند راهگشاى بسيارى از تكنيكهاى جديد در پيشگيرى و درمان باشد. واقعاً تعداد بيش از 800 آزادهاى كه پس از آزادى به درجهى رفيع شهادت نائل آمدند، معلوم است با چه اثراتى از عواقب جنگ در اسارت به شهادت رسيدند؟ قطعاً بسيارى از ناراحتىهاى مستمرى كه هم اكنون بسيارى از آزادگان از آن رنج مىبرند از عواقب اسارت و لطمات آن است كه بىشك هم بر دولتمردان و مسؤولان است كه جدّىتر بدان بنگرند و هم بر همهى انديشمندان، محققان و پژوهشگران در رشتههاى مختلف پزشكى و روانپزشكى، روانشناسى، جامعهشناسى است كه بتوانند بهترين بهرهبردارىهاى علمى را ببرند و اين قشرى كه از طرفى بوى شهادت را بارها و بارها استشمام كرده و در دو جبههى خط مقدم جنگ و اسارت زخم برداشته و طعم جانبازى را چشيدهاند و نيز سالها عوارض اسارت را با خود به همراه دارند مساعدتى مسؤولانه داشته باشيم. |
1392/4/8 |